راه ما راه حسین است

لبیک یا حسین

راه ما راه حسین است

لبیک یا حسین

طبقه بندی موضوعی

شهید مهدوی

 

خاطرات "محمد نخستین" هم رزم شهید علیرضا ماهینی ، اعزامی از استان تهران

صحبت در مورد شهید ماهینی و نیروهای بوشهر  مشکل است زیرا مشکل ، درک درجه خلوص این نیروها است که در توان هرکسی نیست.

، سرگرد فرتاش تعریف می کرد وقتی علیرضا ماهینی به ستاد می آمد ، جلو درب طوری مظلومانه می نشست که همه فکر  می کردند که از آن جوانهای بی زبان و دست وپا چلفتی است.

 او یک پسر عمو داشت و با نیروهای بوشهر در حالکیه   می جنگیدند ، سروان رستمی می گوید که روزی او رابه گشی فرستادم ، نزدیک ظهر دیدم که یک سرباز عراقی می آید و یک قبضه تفنگ با چند فشنگ همراه  دارد و در عقب سر او ماهینی پسر عمویش را روی دوش گرفته و عرق ریزان می‌آید ، شهید رستمی با وحشت و بسرعت سرباز عراقی را خلع سلاح کرد و زخمی را به بهداری فرستاده و از ماهینی می پرسد که چرا سلاحها را به دست عراقی دادی ، اگر تو و پسر عمویت را می کشت و می رفت چه می کردی ، او شرح داد که ما با دو نفر از گشتیهای عراق رو به رو شدیم و با آنها درگیر شده ، یک نفر آنها کشته شد و دومی تسلیم گردید ، من تفنگهایم را گرفتم و پسر عمویم را که زخمی شده بود را به دوش اسیر دادم تا بیاورد ، این نزدیکی ها اسیر خیلی خسته شد و هوا هم گرم بود و او عرق می ریخت ، تفنگها را به او دادم و پسر عمویم را خودم  به دوش گرفتم .

این صفا و سادگی و محبت و پایداری و پایمردی این مردان را چگونه وصف کنم ، سرگرد فرتاش تعریف می کرد که بعد از عملیات شهید چمران که بعداً رجائی و باهنر نام نهادند با نیروهای ارتشی و سپاه هماهنگی داشیم ، محور عملیات ما ، مسئولیتش به عهده شهید ماهینی بود ، با علی ماهینی می رفتیم ودر جلسات ، صحبت از نحوه عملیات  و هماهنگی بین نیروها بود ، یک هفته رفت و‌آمد داشتیم ، در تمام این جلسات ، حتی بیسیم چی های آنها هم اظهار نظر می کردند و از نحوه ارتباطات انتقاد و . . . درخواست تسلیحات    می کردند ، در تمام این مدت علی ماهینی با من بود ، محور اصلی ؛ مسئولیتش با او بود ، ولی کسی نشنید که او چیزی بخواهد ، در انتها فرمانده لشکر 16از من گله کرد که جناب سرگرد شما که می خواهید عمل بکنید ، چرا مسئول محورتان را نمی آورید که اقلاً با هم آشنا شویم و ایشان هم توجیه شود ، علی ماهینی آنقدر ساکت و مظلوم می آمد و در گوشه ای می نشست که آنها متوجه نشده بودند که او مسئول محور ماست .

 

شهید مهدوی

 

 

درحالی که عراق کشتی های تجاری ایران را در خلیج فارس میزد آمریکا هم به حمایت از نفتکشهای کشورهای عربی ناوهای خود را وارد خلیج فارس کرد.

آمریکا بسیاری از کشتی های ما را میزد.قدرت مقابله نداشتیم.

شهید نادرمهدوی و همرزمانش در منطقه دوم نیروی دریایی سپاه ابتکار جدیدی را آغاز کردند که هنوزم دشمن با یاد آن تنش میلرزد.آری آن ابتکار قایقهای تندرو مجهز به موشک انداز بود.مهدوی ویارانش شجاعانه ناوهای دشمن را میزدند.

آمریکاییها درمانده شده بودند.چون این قایقها در رادار مشخص نبودند و حتی تا ده متری ناوها هم میرسیدند.انهدام کشتی نفتکش کویتی بریجتون تحت حفاظت ناوهای آمریکایی ،توسط ناو گروه ذوالفقار تحت فرماندهی شهید مهدوی اوج افتخارات دفاع مقدس  است.ما در خلیج فارس بود.

اینقدر دل امام امت از این واقعه شاد شده بود که امام آنها را به بیت خود دعوت کرد.

مرحوم حاج سید احمد خمینی به شهید مهدوی میگوید :دل امام را شاد کردید.

در 16 مهر1366 ناوگروه شهید مهدوی به قصد گشت راهی خلیج فارس میشوند اما مورد هجوم بالگردهای آمریکایی قرار میگیرند رادار ناوگروه توسط دشمن زده میشود.

در این لحظه شهید مهدوی با رشادت و مردانگی تمام و بی توجه به پیشرفتگی ادوات دشمن ،با یک موشک استینگر و با فریاد " یا زهرا (س)" یکی از بالگردهای MS6 را هدف گرفت و آن را در آسمان متلاشی کرد.

اما تعداد خفاشهای پرنده دشمن کم نبود و هریک از سوی به سردار شهید و همرزمانش حمله ور شدند و بسیاری از یاران نادر همچون شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می کردند در برابر چشمانش پرپر شدند.دشمن همه شناورها و تجهیزات ناو گروه را زده بود و نادر  در حالیکه بعد از رزمی جانانه و مردانه امکان خروج از معرکه را داشت  اما در کنار همرزمان شهید و زخمی خود مانئ تا اینکه ، زنده به چنگال دشمن می افتد . دست و پای اوتوسط دشمن بسته می شود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی کند وهمچنان مقاومت می نماید . این موضوع هنگامی که پیکر مطهر ش به خاک میهن رسید بیشتر مشخص شد چرا که رد طناب بر بازو های کبود شده اش به خوبی نمایان بود .

 

 

 

 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.