راه ما راه حسین است

لبیک یا حسین

راه ما راه حسین است

لبیک یا حسین

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با موضوع «سؤالات دینی» ثبت شده است

۱۱
مهر

بوشهر24: روایتی از حماسه شهید نادر مهدوی

اوضاع، بدجوری وخیم شده. جنگ نفتکش‌ها، انتقال نفت از خلیج فارس را دچار اختلال کرده. قویترین ارتشِ جهان وارد میدان شده ؛ ایالات متحده اعلام می‌کند نفتکش‌های کویتی – به مقصد اروپا و امریکا – را از لحظه‌ی بارگیری تا زمان تخلیه اسکورت خواهد کرد.

CNN هم در تمام این مدت، تصاویر نفتکش بریجتون را زنده برای تمام دنیا پخش می‌کند، تا اقتدار نظامیِ آمریکا را به رخِ همه کشیده و ایران سرافراز را تحقیر کند.

 

روحِ خدا، مثل همیشه آرام و مصمم می‌گوید: نباید رد شود!

 همین کافیست تا چند جوان با غیرتِ بوشهری، دست به کار شوند. نادر، جلوتر از همه بی‌تاب‌تر...

حرف امام نباید روی زمین بماند...نباید

تلاطم امواج، ده ها عکاس و خبرنگارِ خفته بر نفتکش غول پیکر بریجتون را مثل گهواره تکان می‌دهد، بی آنکه آب در دلشان تکان بخورد؛ که ناگهان بغض خلیج فارس می‌ترکد؛ بغضِ بوشهر، بغضِ جنوب وطن ، بغضِ ایران می‌ترکد...

بریجتون افسانه‌ای، از پهلو شکافته است؛ مین دریایی 700 کیلویی، حیثیتِ ایالات متحده را برباد می‌دهد؛ نادر، ایالات متحده را در برابر چشمان عالم بی‌آبرو می‌کند.

 

روحِ خدا، همچنان آرام، فرزندانش را به آغوش می‌کشد؛ نادر مهدوی را پیش از همه و بیش تر از همه

  • مقداد حسینی
۰۶
تیر

موضوع: برسی  اجمالی ولایت فقیه

 

ولایت فقیه و حکم حاکم‏

 س 56: آیا اعتقاد به اصل ولایت فقیه از جهت مفهوم و مصداق یک امر عقلى است یا شرعى؟

ج: ولایت فقیه که عبارت است از حکومت فقیه عادل و دین‏شناس حکم شرعى تعبدى است که مورد تأیید عقل نیز مى‏باشد، و در تعیین مصداق آن روش عقلایى وجود دارد که در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران بیان شده است.

س 57: آیا احکام شرعى در صورتى که ولى امر مسلمین به دلیل مصالح عمومى مسلمانان، بر خلاف آنها حکم نماید، قابل تغییر و تعطیل است؟

ج: موارد این مسأله مختلف است.

س 58: آیا رسانه‏هاى گروهى در نظام حکومت اسلامى باید تحت نظارت ولى فقیه یا حوزه‏هاى علمیه و یا نهاد دیگرى باشند؟

ج: اداره رسانه‏هاى گروهى باید تحت امر و اشراف ولى امر مسلمین باشد و در جهت خدمت به اسلام و مسلمین و نشر معارف ارزشمند الهى به کار گمارده شود، و نیز در جهت پیشرفت فکرى جامعه اسلامى و حل مشکلات آن و اتحاد مسلمانان و گسترش اخوت و برادرى در میان مسلمین و امثال اینگونه امور از آن استفاده شود.

س 59: آیا کسى که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، مسلمان حقیقى محسوب مى‏شود؟

  • مقداد حسینی
۰۳
تیر

نظر اسلام در مورد موسیقی که از مصادیق لهو و لعب است و در مورد آواز خواندن و غنا:

 

 

 

 

در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که مومنین را از لهو و لعب و خوشگذرانی نهی کرده است.

 

 

 

همچنین از شنیدن قول باطل و خریدن آن و اهمیت دادن به آن . و در روایات به زیبایی تمام مصادیق لهو ولعب بیان شده اند.

 

 

 

 

 

باید دقت کرد که بین موسیقی و غنا تفاوت وجود دارد .

 

 

 

موسیقی به صدایی گفته میشود که از ابزار لهو و لعب همچون ( تار،‌ سه تار، سنتور، عود، تنبور، ‌قانون، قیچک، کمانچه، نی، تنبک، دف، پیانو، ویلا، کلارینت، فلوت، هورن، ترومپت و سازهای کوبه‌ای ) خارج میشود .

 

 

 

غنا یعنی آواز خواندن . متنی که با صدای یک انسان خوانده میشود

 

 

 

(تعریف موسیقی به موسیقی غنایی و موسیقی غیرغنایی یک تعریف غلط است و چرا که موسیقی اساسا با آواز خواندن متفاوت میباشد برای درک این مطلب باید به کتاب لغت رجوع کنید و وازه غنا را بیابید که واژه غنا به معنای اصل آواز خواندن میباشد )

 

 

 

 

نکته : موضوع لهو و لعب در قرآن از موضوع موسیقی قابل تفکیک و جدا سازی نیست چرا که نتیجه استفاده از ابزار لهو و لعب که به شدت مورد نهی قرار گرفته اند همین موسیقی خواهد بود)

 

 

 

ابتدا تعدادی از آیات را مشاهده کنید و بعد روایات کتاب کافی را.

 

 

  • مقداد حسینی
۰۲
تیر

اصولگرایی, حضرت علی (علیه السلام), اصل اسلامی

چند روز قبل در جمعى گفتم اصول اسلامى شکل لباس امیرالمؤمنین نیست که اگر امیرالمؤمنین لنگ مى‌بست یا پیراهن مى‌پوشید، امروز لازم باشد ما هم همان کار را بکنیم؛ اصول اسلامى عبارت است از عدالت، توحید، انصاف با مردم، ارج نهادن به حقوق مردم، رسیدگى به حال ضعفا، ایستادگى در مقابل جبهه‌هاى ضداسلام و دین، پافشارى بر مبانى حق و اسلام و دفاع از حق و حقیقت. اینها در همه‌ى زمانها هم قابل پیاده شدن است. البته امروز وقتى ما این حرفها را مى‌زنیم، در حقیقت از قله حرف مى‌زنیم. چه کسى مى‌تواند حتّى تصور کند که به امیرالمؤمنین شباهت پیدا کند؟ نه، هیچ‌کس شبیه امیرالمؤمنین نمى‌شود. امام سجاد که نوه‌ى امیرالمؤمنین بود و مقام عصمت داشت، وقتى به ایشان گفتند تو این‌قدر عبادت مى‌کنى، فرمود عبادت ما کجا و عبادت على کجا؟(1) یعنى امامِ عابد ِ سجاد مى‌گوید من با على قابل مقایسه نیستم. بین امام سجاد و بهترین عبّاد و زهّاد زمان ما هم هزاران فرسخ فاصله است. امیرالمؤمنین الگو و قله و جهت حرکت را نشان داد و شاخص را معین کرد؛ حالا به هرجا توانستیم برسیم. نظام اسلامى، نظام عدل و انصاف و رسیدگى به مردم و احترام به حقوق انسانها و مقابله‌ى با ظلم قوى به ضعیف است. مشکلات مهم بشر در طول تاریخ اینهاست. بشریت همیشه گرفتار این مشکلات بوده و هنوز هم گرفتار است. امروز شما ببینید، قلدرها و زورمندهاى دنیا مدعى همه‌ى دنیا هستند. ملتها به‌خاطر همین زورگویى‌ها ضربه مى‌خورند و زندگى‌هایشان سخت مى‌شود. اسلام و منطق امیرالمؤمنین و منطق حکومت علوى مقابله‌ى با این چیزهاست؛ چه در داخل یک جامعه که زورمندى بخواهد ضعیفى را ببلعد، چه در سطح جهانى و بین‌المللى.

1 ) وَ قِیلَ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع وَ کَانَ الْغَایَةُ فِی الْعِبَادَةِ أَیْنَ عِبَادَتُکَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّکَ قَالَ عِبَادَتِی عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّی کَعِبَادَةِ جَدِّی عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»

« به علی بن حسین علیه السلام که در نهایت عبادت کردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام کجاست؟ ایشان فرمودند که عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا (ص) است.

شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج1 ص 27 ؛ بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 41 ص 149 ؛

 

  • مقداد حسینی
۳۰
خرداد


چرا باید بگوییم "امام خامنه ای"؟

غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.


اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.


ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».

سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.

یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!



شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!

امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.

امام خمینی از دنیا رفتند. پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.

وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».

اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آدر دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.

در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند!

پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.

تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.

شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».

مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...

  • مقداد حسینی
۳۰
خرداد


 چرا تقلید لازم است؟

 

1)با وجود قرآن چه نیازی به مرجع تقلید است؟

 لزوم تقلید متن قرآن کریم است و کسی که قرآن را کتاب همه فهم می داند پس حتما این آیات را هم دیده است.

1.فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ بپرسید از اهل دانش و علم اگر خودتان به آنها عالم نیستید» و بدون شک هزاران مسئله شرعی را کسی بدون مراجعه به اهل علم نمی داند و تقلید هم چیزی جز پرسیدن مسائل از اهل  دانش نیست.

2« فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذا رَجَعُوا اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» در این آیه هم خداوند به صراحت میفرماید چرا از هر قوم و ملتها گروهی و طایفه ای کوچ نمی کنند تا در مسائل دینی فقیه بشوند و بعد بسوی قوم خود برگردند و آنها را نسبت به آنچه فرا گرفته اند تعلیم دهند تا در نتیجه آن مردم با تقلید و پیروی آن عالمان مسائل خودتان را فرا گیرند.

پس بر طبق آیات صریح قرآن تقلید امری کاملا لازم است.

ثانیا تقلید مطابق عقل و حکمت است زیرا هر عاقلی بخوبی می داند در اموری که نیاز به کارشناسی دارد باید به صاحبان نظر مراجعه کند همانطور که در امر پزشکی به طبیب و در امر ساختمانی به مهندس و در امور فنی به مکانیک و غیره و غیره مراجعه نموده و از نظرات آنها تقلید و پیروی می کند.

ثالثا: تقلید یک امری است که روش و سیره تمام انسانها در همه ادیان و مذاهب بر آن استمرار و جریان دارد و هیچ عاقلی تا کنون پیدا نشده که این سیره و روش را مخالف عقل و حکمت بداند بنابر این کسانی که تقلید را امری باطل می دانند دچار اشتباه و یا از روی تعصب و دشمنی با دین چنین نظری را بیان می کنند.

2)چرا تقلید از مراجع دینی واجب است؟   

   در این نوشتار، نخست گذر کوتاهی به معنای: تقلید، اجتهاد، مجتهد و قلمرو تقلید شده سپس به پرسش فوق پاسخ داده شده است

1. معنای تقلید در احکام شرعی

منظور از تقلید عمل کردن به دستورات افراد متخصص در هر فن و عمل است. تقلید در احکام شرعی، عمل به فتو ای مجتهد جامع الشرایط در احکام دین می باشد. در معنای اصطلاحی تقلید چنین گفته شده« التزام عملی به فتوا مجتهد یا تطبیق وظایف دینی با فتوای مجتهد زنده است» عمل در تقلید احکام شرعی اهمیت خاصی دارد لذا در برخی از رساله های عملیه در معنای تقلید آمده :« تقلید عبارت از عمل به فتو ای مجتهد است پس اگر اخذ فتوی نموده باشد و عمل نکرده باشد تقلید تحقق نیافته است اگر چه ملتزم باشد که عمل به آن فتوی ، بنمایند»

2.  اجتهاد چیست و مجتهد کیست؟

اجتهاد در فرهنگ لغت به مفهوم سعی بلیغ و تلاش بی دریغ و کوشش مستمر و پیوسته برای دست یابی به هدف است. و در اصطلاح یعنی داشتن قدرت علمی بر استنباط احکام دینی از ادله و منابع مربوطه به آن.[3]  کسی مجتهد است که با تلاش، تحمل رنج و سختی به این توانایی رسیده  است که می تواند احکام شرعی را از منابع آن استنباط و استخراج نموده با ادله آن، در اختیار دیگران قرار بدهد.

مجتهد این شرایط را باید داشته باشد: بالغ، عاقل، عادل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، مرد و زنده باشد.

3. قلمرو تقلید

یکی از عوامل تشکیک و ایجاد شبهه در واجب بودن تقلید از مراجع دینی، برای برخی افراد مشخص نبودن قلمرو و دامنه تقلید است. به خصوص این که در بعضی منابع دینی از تقلید نا آگاهانه و کورکورانه منع شده است.

ولی تقلید از مراجع دینی به هیچ عنوان تقلید نا آگاهانه و کورکورانه نیست. از این رو در رساله های فقها تاکید بر شناخت شده علاوه بر این اصولاً مراد از تقلید در احکام شرعی مراجعه به متخصص است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

قلمرو تقلید فقط فروع دین است به گفته مجتهدین تقلید در اصول دین: (توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد) و ضروریات دین مانند: اصل واجب بودن نماز، روزه و ... و مسائل یقینی مانند:حرمت زنا، حرمت شرب خمرو ... جایز نیست. در عین حال تقلید شامل کلیه احکام اعم از عبادات، معاملات، واجبات، مستحبات، مکروهات و مباحات می شود.

با توجه به آن چه ذکر شد، بدست می آید که تقلید در احکام شرعی معنای خاصی دارد و با تقلید کورکورانه و نا آگاهانه کاملاً فرق دارد و رسیدن به مرحله اجتهاد کاری سختی است، شرایطی را می طلبد که هرکسی نمی تواند به آن مقام برسد و قلمرو تقلید فروع دین است و اصول دین را باید از روی استدلال بدست آورد و به آن ها اعتقاد پیدا نمود.

  • مقداد حسینی
۳۰
خرداد

برسی مختصر اصل امامت

1)ضرورت امامت و رهبری

امام على علیه السلام درباره ضرورت امامت و لزوم رهبرى در جامعه بشرى بر اساس ضرورت زندگى اجتماعى در بیانى شیوا و جمله ‏اى بلیغ و رسا فرموده است:« وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْ‏ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر؛ بى ‏تردید و ناگزیر، براى مردم امیر و راهبرى لازم است. خواه نیکوکار و صالح و یا نابکار و فاجر، تا انسان مؤمن در پرتو حکومت امام صالح، به کار و کوشش بپردازد و شخص کافر در سایه حکومت‏ حاکمان جور بهره و لذت برده و کام بگیرد و خداوند اجل ها را طى حکومت ها به انجام مى ‏رساند. با حاکمیت رهبران است که مالیات فى‏ء گردآورى مى ‏شود و با دشمن کارزار و راه ها امن مى‏ گردد و حق ضعیف از قوى گرفته مى‏ شود تا اینکه انسان نیکوکار، آرام مى‏ گیرد و به طور کلى مردم از آسیب و گزند مردمان شرور و فاجر راحت مى ‏شوند و در امان مى‏ مانند».

این کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در ردّ دعوى پوچ خوارج است که به نوعى به آنارشیسم گرویده و تحت عنوان دلفریب «لاحکم الالله»‏ مدعى آن بودند که نباید در میان بشر، امارت و فرمانروایى و حکومت ‏باشد و به طور کلى رهبرى و امامت را نفى مى ‏کردند و با این فکر خام، بین رهبرى حق و عدالت و حکومت جور و ستم، فرقى قائل نبودند و چنانکه تاریخ خاطر نشان مى ‏سازد این جماعت گرد هم آمدند و به تبادل نظر پرداختند و فساد جامعه آن روز را معلول حکومت‏ حاکمان وقت دانستند و توطئه ترور آنان را چیدند؛ هر چند که به دنبال این توطئه، فقط امیرالمؤمنین علیه السلام به شهادت رسید و بقیه جان سالم به در بردند.

به هر حال، امام على علیه السلام این فکر خام را بسیار سخیف دانسته و در جایى دیگر همین مضمون را با عبارتى کوتاه تر چنین بیان فرموده است: «أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَیَعْمَلُ فیها التَّقِیُّ، وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجرَةُ فَیَتَمَتَّعُ فِیهَا الشَّقِیُّ؛ در امارت و حکمروایى حق و نیکو، انسان با تقوا به کار مى‏ پردازد و اما در حکومت و فرمانروایى فاسد و فاجر، شخص بدبخت و شرور، کامروا مى ‏شود».

خلاصه مفاد این جمله و جمله نخستین، آن است که امامت و رهبرى و حکومت و زمامدارى در جامعه بشرى ضرورت دارد و اگر تشکیلات رهبرى حق و حکومت صالح راه نیفتند و طرح آن پیاده نشود، بدون شک حکومتى ناصالح و فاسد روى کار خواهد آمد و زمام رهبرى و مدیریت جامعه را به دست‏ خواهد گرفت؛ چنانکه خود خوارج در طول تاریخ چه در زمان امام على علیه السلام و یا در قرون متأخر کاملا تشکیلاتى عمل کرده و تحت پوشش نوعى رهبرى و زعامت قرار گرفتند. آنان در آغاز در اطراف ذوالثدیه در نهروان گرد آمدند و تحت پوشش رهبرى او، بر امام برحق شوریدند و آشفتگى‏ هایى را به وجود آوردند و در اعصار بعد هم افرادى به عنوان رهبران این جریان، پیش افتادند و رخدادهاى تلخى را در جهان اسلام موجب گشتند. حکومت و رهبرى آنان مصداقى بارز از مصادیق رهبرى‏ هاى فاسد و حکومت هاى ناصالح است.

  • مقداد حسینی